رهارها، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

دختري از آسمان

مادر عصباني

و من امروز چه عصباني بودم با فرشته كوچولوي شيطوني به نام رها اما الان كه معصوم و آروم كنارم خوابيدي پشيمون و ناراحتم از رفتارم انگار باز هم بايد معذرت خواهي كنم اما دختر بازيگوش من شما هم حسابي آتيش ميسوزوني از توان و تحمل من گاهي خارج ميشه و منفجر ميشم، شرمنده به دل نگير مادر هستم ديگه پيش مياد.
29 دی 1392

دوري و دلتنگي

دخترم كلاس رانندگي ثبت نام كردم چند ساعتي پيش ماماني ميموني امروز خودت كلاس مادر و كودك داشتي با ماماني رفتي نميدوني از دوريت چقدر دلتنگت بودم همه وجود من عاشقتم عاشقتم عاشقتم مادرجون اين روزها حسابي بي حوصله ام سرما و آلودگي هوا خونه نشينمون كرده ، بي توجهي هم بر همه اينا سايه انداخته روزگارمون سرد و خشك شده خيلي سعي ميكنم خوشحال و شاد باشيم اما در نهايت خستگي و درماندگي غلبه ميكنه و انرژي كافي رو ندارم تو ببخش.
24 دی 1392

نوازش

امروز چند لحظه اي سرت را نوازش كردم بعد خودت دستم رو گرفتي بردي روي سرت كه يعني ادامه بدم و با موهات بازي كنم اونجا بود كه ضربان قلبم تندتر شد و بيشتر نوازشت كردم.
14 دی 1392

بهبودي

خوب بالاخره بعد از سه هفته بيماري حالمون بهتر شد خداروشكر ولي خيلي بهمون سخت گذشت.
12 دی 1392
1